گفتگو با خدا ...
سلام خدا جون خدا جون دوباره دلم گرفته، اره می دونم، هر وقت مشکلی دارم یا دلم گرفته به یادت می افتم. منو ببخش، می دونم که بخشیدی، اخه تو خیلی مهربونی. خدا جون چند تا سوال داشتم: خدا جون چرا با بیشتر افرادی که حرف می زنم یه غمی تو دلشون دارن؟
خدا جون چرا با بیشتر افرادی که حرف می زنم می گن دیگه از زندگی خسته شدیم؟
خدا جون چرا با بیشتر افرادی که حرف می زنم می گن یه نفر از پشت بهشون خنجر زده؟
خدا جون اخه چرا با بیشتر افرادی که حرف می زنم می گن خیلی تنهایم؟
خدا جون چرا با بیشتر افرادی که حرف می زنم زیر قولشون می زنند؟
خدا جون مگه این افراد تو رو نمی شناسند، مگه از نعمتهای تو استفاده نمی کنند؟
خدا جون چرا بعضی ها اون ته قلبشون فقط عکس خودشونو می زارند، مگه نمی دونند این جوری احساس تنهایی می کنند؟
خدا جون چرا بعضی ها ظاهرا" دوستند ولی از پشت خنجر می زنند؟
خدا جون مگه این افراد تو رو حس نمی کنند؟
خدا جون اگه می شه هر چه زود تر جواب این سوالها رو بهم بده
نظرات شما عزیزان:
ستایش 
ساعت22:35---31 فروردين 1392
منم همیشه این سوالا تو ذهنمه ودنبال جوابم!!!!!!!!
|